ببین مادر ببین مادر ببین مادر زمستونه ببین احوالمو که مثل موی تو پریشونه واسم رخت عزا تن کن همینجا شمع روشن کن که امشب حال من عین شب شام غریبونه حدیثی آیه ای چیزی بخون مادر پریشونم پریشونم که اینجایی و از چشم تو پنهونم بغل وا کن واسه پروانه های پیرهنم شاید بتونم تیکه هامو توی آغوشت بچسبونم یه جوری گریه کن دنیا بفهمه مادرم اینجاست تو میدونی فقط که پلک های آخرم اینجاست صدای گریه هاتو میشنوم دستاتو میبینم بهم نزدیک شو نزدیک سنجاق سرم اینجاست جهان دیوونه ای بی دردسر میخواست من بودم که اهل سوختن بودم که اهل ساختن بودم دلم میخواست از این لحظه های بی وزنی به آغوش تو برگردم اگرچه بی بدن بودم بی بدن بودم … ببین مادر ببین مادر ببین مادر زمستونه ببین احوالمو که مثل موی تو پریشونه واسم رخت عزا تن کن همینجا شمع روشن کن که امشب حال من عین شب شام غریبونه
به وبلاگ من خوش آمدید
از البوم نفرین با محسن چاوشی بودم و با اهنگاش زندگی کردم. با صداش لحظه های نابی رو تجربه کردم. بخاطر همین موضوع این وبلاگو راه انداختم تا یه جورایی از محسن چاوشی تشکر کنم ...
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان deltang yeni man tanhaye tanhayi و آدرس jahanami.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.